مهر ورزی
امروز به تناقضات عجیب در این سرزمین فکر می کردم که در هر سرزمینی می تواند باشد اما در اینجا خیلی نمایان است و چه بسا در تعریف
واژه ها ناتوانیم ویا مانند خیلی موارد دیگر ،کلمات در جایگاه واقعی خود ننشستنه اند .
فقر وثروت
ایمان وبی ایمانی
دیندار راستین و زاهد نمایان
اخلاق وفحشا
دانایی ونادانی
دروغ وراستی
امنیت وبی امنیتی
سیاستمدار وسیاست باز
عقل وجنون
تخصص ومدرک تحصیلی
شادی وغم
آزادی و خفقان
هوای پاک وآلودگی
خشکسالی و پر آبی
خلوص وریا
عشق ونفرت
سلامت وبیماری
توهم و واقعیت
قدرت وضعف
غرور وفروتنی
ویرانگری و سازندگی
صداقت وحیله گری
شجاعت وبز دلی
خودبینی و فروتنی
و هزاران تناقض وواژه های متضاد دیگر . که ناگهان به یاد نوشته ای افتادم که می گفت:
زمانه سیاه سپری می شود ،روشنایی بر آستانه ایستاده است . باران می نشیند ،آسمان صاف خواهد شد .آرامش فرا خواهد
رسید وشور بختیها پایان می گیرد . اما تا این همه در رسد چه رنجها که بر ما نخواهد رفت .
بدیهی است چه کسانی که شرایط را چندان بد نمی بینند وچه کسانی که اوضاع را بسیار تیره وتار می بینند هر دو گروه در رنج خواهند بود .
و از آنجا که میزان انسانیت برابر است با میزان دوست داشتن دیگران پس برای آرامش بیشتر ورسیدن به دنیای بهتر قبل ازهمه چیز به
یکدیگر مهر بورزیم .